از آثار حماقت
همه ما عملی که از سر حماقت باشد، در زندگی شخصی و در مدیریت اجتماعی لمس نموده ایم و هزینه های آن را پرداخت کرده و می کنیم . رفتار حماقت آمیز اگر در حوزه شخصی باشد، می تواند سبب کسب تجربه و بلوغ فرد و محیطش گردد، ولی در عرصه سیاسی و اجتماعی، حماقت یک شخص می تواند ملتی را از مسیر توسعه باز دارد و ضربات جبران ناپذیری را به فرهنگ و اعتبار یک ملت در نزد جهانیان وارد کند.
در دنیایی که خداوند آفریده، هیچ توسعه و رفاهی با حماقت حاصل نشده و هرچه بدبختی و رنج در دنیا می بینیم منشأ آن، جهل و تعصب است. جهل و تعصب، بی سواد و دانشگاهی نمی شناسد، گاهی صاحب منصبی دارای تحصیلات آکادمیک هم است ولی پس از گذشت زمان بعضی از تصمیماتش، رگه هایی از حماقتش در آن آشکار می شود. بعنوان مثال دکتر بشار اسد (دیکتاتور سوریه) و دکتر سیف الاسلام قذافی (جنایت کار جنگی) با خودبینی خویش، قدرت درک پیام عصر خویش را از دست داده اند، به فرموده حضرت مولانا تعصب و خود بینی این رهبران عامل ذلت و بدبختی شان گردید:
مَسْـکُـل* از پیغــمبـرِ ایّـامِ خـویـش /// تکیه کم کُن بر فن و، بَر کامِ خویش
گر چه شیری، چون رَوی ره بی دلیل /// خویش بیـن و در ضَـلالیّ و ذلیل
«دفتر چهارم بیت.542 و 543»
تاریخ ثابت نمود در عرصه عمومی، تنها با گذر زمان است که حماقت یا بصیرت مدیران برای عموم مشخص می شود. مثال آن آلمانهاست که -در سایه ماشین تبلیغاتی دکتر گوبلز- با چه شکوه و عظمتی حماقتهای هیتلر را مقدس می پنداشتند. ولی امروزه اگر کسی به آن شکوه افتخار نماید، نشانی از حماقت اوست. متاسفانه بیماری حماقت در زمان بروزش، هیچ نسخه درمانی و اصلاحی ندارد بفرموده امام على علیهالسلام: حماقت ، زیانبارترین چیز است. و هیچ دردى دردناک تر از حماقت نیست.(غررالحکم، باب حماقت) در مثنوی معنوی هم این درد از زبان حضرت عیسی(ع) بیان شد:
گـفت: از احـمـق گـریزانم، بـَرو /// می رهـانم خـویش را، بنـدم مـشـو
گفت: آخــر آن مـسیحا نـی تویی /// که شود کور و کر از تو مُستـوی؟**
گـفت.رنـجِ احمـقی قهرِخـداست /// رنج وکوری نیست قهر،آن ابتلاست
ابتلا رنـجیست کـآن رحـم آوَرَد /// احمقی رنجیست کآن زخم آوَرَد
«دفتر سوم بیت: 2576، 2577،2592 و2593»
و از بین داستانهای مثنوی ابیاتی که در باب آثار حماقت و جهالت بر فرهنگ و اجتماع بشری آورده شد، که در موضوعات ذیل تقدیم می شود:
1- عدم پایندی احمق به پیمانهای اجتماعی
نقضِ میثاق و عُهود از احمقی است /// حفظِ اَیْمان و وفـا کارِ تـقی است
«دفتردوم بیت2875»
مِهرِ ابله، مِـهرِ خـرس آمـد یقیـن /// کینِ او مِهرست و، مِهرِ اوست رکیـن
عهدِ او سُست است و ویران و ضعیف /// گفتِ او زَفْت و، وفـایِ او نـحیـف
گـرخورَد سـوگند هـم باور مـکُن /// بشکند سـوگند مـردِ کـژْ سُخُـن
«دفتر دوم بیت2130 الی 2132»
2- حماقت ذایل کننده عقل و دین
انـدک انـدک آب را دزدد هــوا /// دین چنین دزدد هم احـمق از شما
گرمی ات را دزدد و سردی دهـد/// همچو آن کو زیرِ کون، سنگی نهـد
«دفتر سوم بیت2596 و 2597»
3- انزوای عاقلان در مدیریت احمقان
احمقـان سَـروَر شدستند و زبیم/// عاقلان سـرها کشـیده در گلیم
«دفتر چهارم بیت1452»
4- رفتار احمقانه، دشمنی با پیغامبر
گفت پیغمبر که. احمق هر که هست /// او عـَدُوِّ مـاست و غولِ رَهـزنست
«دفتر چهارم بیت های1947 »
5- فراگیری ظلم در زمان مدیریت احمقان
آنجه منصب مـی کند با جـاهـلان /// از فضیحت، کی کند صـد ارسلان؟
عیبِ او مخفی ست، چون آلت بیافت /// مـارَش از سوراخ بر صحرا شتـافت
جمله صحرا مار و کـژدم پُـر شود /// چونـکه جاهل، شاهِ حُکم مُر شود
مال و منصـب ناکسی کآرد به دست /// طالبِ رسواییِ خویش او شـده ست
«دفتر چهارم بیت1441 الی 1444»
*مَسْـکُـل: جدا مشو
** مُستـوی: بهبود یافتن
منتشره در هفته نامه ستاره صبح 12 شهریور 1390