وبلاگ شخصی محمدرضا ملکیان

بسیج و عصر جدید

پنجشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۲، ۰۲:۲۵ ب.ظ


پس از تجاوز ارتش عراق، سراسر ایران از پیر و جوان فارغ از هر گونه گرایشات طبقاتی، دینی و سلیقه ای در جبهه ها حضور یافتند. اندکی پس از آغاز جنگ، بر اساس مصوبه مجلس شورای اسلامی (دی ماه 1359) تشکیلات بسیج مستضعفین به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی محول گردید. ایرانیان به میل خویش، توانایی جانی و مالی خویش را برای دفاع از میهن اسلامی، در طبق اخلاص گذاشتند. پس از جنگ نیز در سازندگی و رفع بلایای طبیعی (زلزله، سیل،‌ آتش سوزی و ... ) تلاش نمودند. از اجتماع تک تک آن داوطلبان، هویتی بنام بسیج پدید آمد. عمل اخلاقی و اخلاص دینی این جماعت بدون چشم داشتِ اثر گذاری سیاسی، سبب تقدس آن ها در اذهان مردم ایران گردید.

آن داوطلبان، اخلاص و جانفشانی را براى ایجاد آن هویت بروز نمى‌دادند، بلکه هویت افتخار آمیز بسیج در زمان جنگ، نتیجه رفتارهای محاسبه نشده در طول آن هشت سال بود. لازمه و تکلیف بسیج نظامی، تقدیم جان و رهیدن از هرگونه تعلقات مادی است.

   مفهوم واژه بسیج در لغت نامه دهخدا و واژه های فرهنگستان ایران، به معنی سازندگی کارها و ساخته شدن و آماده گردیدن است. در شرایط عادی در ممالک توسعه یافته، آمادگی های غیر دولتی در زمینه های متفاوت، توسط NGO انجام می گیرد. ولی در فضای اجتماعی ایران به واسطه اقتصاد نفتی و حاکمیت تفکر دولتی، آن فعالیت مردمی، با نام بسیج علمی، اقتصادی، سازندگی، سیاسی، و ... صورت می یابد. با توجه به فلسفه آمادگی و عملکرد هر یک از شاخه های بسیج، جنس آنها و روش ظهور و کارکرد آنها -به عبارتی هویت آنها- با هم فرق دارد. عشق به مجد و عظمت ایران اسلامی در همه آنها مساوی است ولی هر کدام از انواع بسیج آداب و رفتار خاص خودش را دارد. خلاصه اینکه حقیقت (مغز) هر عملی، هویت (پوسته) خاص خودش را به ظهور می رساند.

  از زمانیکه در هر فعالیت اجتماعی و ارزشی، هویت بر حقیقت آن مستولی یابد، حقیقت آن ارزش در روندی تدریجی، حیات خود را از دست خواهد داد. تاریخ ادیان به ویژه زندگی امامان شیعه، مملو از نبرد حقیقت مداری و هویت مداری است. ائمه شیعیان با یک رفتار ثابت ظهور نمی یافتند. تاریخ ثابت نمود شمشیر زنی و بکارگیری قدرت در تثبیت تفکر شیعی نقش کمتری از علوم و دانش داشت. راز سرزندگی تفکر شیعه، برخورد صحیح با واقعیت جامعه عصر خویش بود که در جمله معروف حضرت علی (ع) مفهوم می گردد:"دنیا جایگاهی است راستین، برای کسی که با واقعیات آن درست رویاروی شد." این اصولی بود که توسط تمامی ائمه شیعه بکار می رفت. در نتیجه انتظار می رود شعییان علی(ع) در هر عصری، بدون پیش فرض و عینکی خاص، واقعیات عصر خویش را بشناسند و آن را بررسی کنند.

   ایستایی در گذشته، تنها از هویت مداران جمودی که اعتقادی عملی به خداوندرحمان و رحیم ندارند، حاصل می شود. در کتاب جاذبه و دافعه علی(ع)، شهید مطهری آمده است: " مذهب خوارج هر چند منقرض شده است اما روحاً نمرده، و در پیکر بسیاری از ما حلول کرده است "؛ خوارج روحیه‌ای مبارز‌ و فداکار داشتند و متنسک بودند. شب ها را به عبادت می گذراندند، به دنیا بی میل بودند، احکام ظاهری اسلام را سخت رعایت می کردند، و تنگ نظری خود را به صورت یک عقیده دینی درآوردند و همه را کافر و جهنمی می دانستند. به سبب  جاهلیت و نادانی حقایق را نمی فهمیدند و بد تفسیر می کردند ولی اثر گذاری آنان بر انحراف تاریخی مسلمین بسیار عمیق بود. نمونه دیگر هویت مداری، گروه شیعیان چهار امامی بودند. آن ها امام را کسی می دانستند که دست به شمشیر برده باشد لذا گردن به امامت امام باقر (ع) ننهادند.

  خداوند در قرآن کریم، 59 بار انسانها را دعوت نمود که  از منظر تدبیر  و تعقل به امور بنگرد. هر نام و مقامی  داشته باشیم،  اولین پله نردبان ملکوت فروکفتن "من بودگی" و خودشیفتگی و دومین  پله آن عقل و دانش است. تورم مناسک و حرکات احساسی، خسران دنیا و آخرت را به همراه دارد.  تسلیم علم بودن، لازمه انسانیت و ابزاری جهت استغفار و اصلاح همه جانبه اعمال در جهت تطبیق با واقیعیات عصر می باشد. همانطور که  پیامبر اکرم (ص)  فرمودند:" آنکه بی علم، به عمل برخیزد پیش از آنکه اصلاح کند باعث تباهی می شود."

   عصر ما، عصر انقلاب فن آوری و دسترسی آسان به اطلاعات و دست آوردهای علمی و تجربی ابنای بشر است. یکی از ویژگی های بدیع تحولات انقلاب اطلاعاتی این است که بروز و ظهور آن، نتیجه جهت گیری خاصی نیست. پیشتازان و سردمداران آن همه جایی و هیچ جایی هستند. طبقه تازه و رایانه به مرز خاصی تعلق ندارد. اگر تولید تمدن کشاورزی به زمین و تولید صنعتی به سرمایه و مواد خام وابسته بود -که همه تمام شدنی است- تولید تمدن اطلاعاتی  به نبوغ، و ابتکار و خلاقیت فردی وابسته است. به مردم مجال می دهد از راه های مختلف به حقیقت برسند. تمدن فن آوری بسیار پیچیده تر و گسترش یافته تر از تمدن صنعتی است، اما مبتنی بر آن تشکیل شد؛ در نتیجه با افزایش شمار بازیگران صحنه های عمومی و غالب شدن قدرت افکار عمومی بر قدرت نظامی، فهم صلاحیت و مشروعیت حاکمان برای عموم آسان شد. اطلاعات حوزه عمومی کشورها، جهانی گردید و یافتن مرز میان محلی و جهانی یا داخلی و خارجی سخت شده است؛ بطوری که در چهل سال نخست تشکیل سازمان امنیت، زورمندان جهانی تقریبا سالی سه بار از حق وتو استفاده می کردند ولی به پاس تمدن فن آوری و قدرتمندی افکار عمومی، در ده سال گذشته شاید استفاده از حق وتو به پنج بار هم نرسد. در عصر فن آوری پرسش اصلی سیاست «چگونه باید حکومت کرد» است نه «چه کسی باید حکومت کند». و در اقتصاد جمله « جه بایدتولید کرد» به «چگونه می توان از منابع بهترین بهره برداری را داشت» تبدیل شد. این نسیمِ تغییرات اجتماعیِ انقلاب اطلاعاتی را، همه ما در زندگی شخصی و روزانه خود احساس می کنیم. برای شناخت این واقعیت جدید، باید دگرگونی اساسی در منظر و فهم خویش ایجاد کنیم. ابن خلدون در هفت قرن قبل احساس تغییر واقعیات اجتماع را به زیبایی تمام برای بشریت به ارث گذاشت:" هنگامی که عادت و احوال بشر یکسره تغییر یابد، چنان است که گویی آفریدگان از بن و اساس دگرگونه شده اند و سرتاسر جهان دچار تحول و تغییر گردیده است، گویی خلقی تازه و آفرینشی نوبنیاد و جهانی جدید پدید آمده است."(مقدمه ی این خلدون ،ج1،ص60)



[1] . روزنامه اعتماد- 9 آذر ماه 1388- صفحه دو ضمیمه

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۱/۱۵
محمد رضا ملکیان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی