وبلاگ شخصی محمدرضا ملکیان

توصیف عابدان جاهل در مثنوی معنوی

جمعه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۲، ۰۳:۰۱ ب.ظ


جهل، جادویی است که گاه آدمیان در پناه آن می‌زیند و می‌آرامند وگاه در پیامد آن می‌سوزند و می‌مانند. مومنان اگر عاقل باشند به نهایت هستی می‌رسند و اگر جاهل بمانند کار ایشان بدانجا می‌کشد که روی هستی و تمدن را نبیند.

انسان جاهل خودبین، مسرور و سرخوشست و نمی‌داند که در جاهلیت گرفتار است. در جلد اول الحیاه  صفحه 204 تمثیل بسیار عمیق و بیدار کننده ای از امیر مومنان (ع ) نقل شده است که توصیف کننده حالت عبادت کنندگانی است که از علم و آگاهی بی بهره اند و ذکر و پرستش و نماز و مناجاتشان آمیخته به جهل و نادانی است و هرگز نمی خواهند به دانایی و آگاهی در عبادت نائل آیند تا به این وسیله به معرفت و شناخت و بینش در پرستش حضرت حق دست یابند: "عبادتگر بی علم و بینش، همچون خر آسیاب است که همواره در یک جا می چرخد و گامی به پیش نمی رود ."

حضرت مولانا  نیز عارضه ی جامعه  شناختی انسان های جاهلی را که هویتی مؤمنانه دارند به زیبای بیان داشته اند یا به عبارتی قشریون خودبین و زاهدان ریاکار را با هنرمندی خاص در اکثر داستانها و تمثیلاتشان به نمایش گذاشته اند. ولی روی 9 داستان مثنوی مخصوصا و به تمثیل با زاهدان جاهل و خودبین می باشد که خلاصه ی آن در ذیل بیان شده است:  

1- در دفتر اول مثنوی، در داستان "مسابقه ی نقاشی بین رومیان و چینیان"، چینیان را نمودار عالمان ظاهری که دل به محفوظات خویش بسته اند و رومیان را نمودار اصحاف کشف شهود، که با تصفیه درون و تزکیه نفس، به عالم اعلی رسیده اند، دانسته است.

2- در دفتر اول مثنوی، در داستان" تعجب حضرت آدم(ع) از ضلالت شیطان"، به یاد می آورد که غرور مؤمنان خودپسند و قشریون خودبین، باعث می شود که به گناه کبیره مبتلا گردند.

3- در دفتر دوم مثنوی مولوی در داستان "نوازش شیر به جای گاو در تاریکی" نقد حال کسانی را نشان می دهد، که اذکار الهی را لق لقه ی زبان می کنند ولی  به شأن و عظمت آن کلمات وقوفی ندارند.

4- در دفتر دوم مثنوی، در داستان "صوفیان خر صوفی مسافر را فروختن"، با لحنی طنرآمیز، پیروی کورکورانه را مورد نقد و بررسی قرار می دهد.

5- در دفتر دوم، در داستان معروف "سلطان و شبان"، به نفی قشری گری و صورت پرستی می پردازد و مفهوم حق را برای هر انسان متفاوت و هماهنگ با شأن او می داند و تأکید دارد که خداوند به قلب ها نظر دارد نه به لفظ.

6- در دفتر پنجم، حکایت "آن که کسی توبه کند و پشیمان شود" حکایت پیروان کور و هویت پرست می باشد. همان ها که به طور قشری و سطحی دم از احکام و فضایل اخلاقی می زنند، در حالی که خود بدان ایمان ندارند.   

7- دردفتر پنجم مثنوی، در داستان "در میان کسی که سخنی گوید که حال او مناسب آن سخن..." نتیجه  می شود که ایمان در یک مشت واژه  خلاصه نمی گردد؛ بلکه تعهد به قیود اخلاقی و مهار هوای نفس و پرهیز از خودبینی و غلبه بر انسانیت نتیجه ی ضروری ایمان است.

8- در دفتر ششم مثنوی، در داستان "دیدن خوارزمشاه رحمه الله در ..." مولانا مضرات پیروی کور کورانه و آفت دهن بینی را به نحوی زیبا نشان می دهد.

9- در دفتر ششم، در حکایت "پرنده و صیاد " که یکی از عمیق ترین و جذاب ترین حکایت مثنوی است، مولوی صیاد را نماد زاهدان ریاکاری می داند که برای نیل به اغراض نفسانی، طالبان حقیقت را به دام می افکنند.

منتشره در هفته نامه ستاره صبح 18 تیر 1390 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۱/۱۶
محمد رضا ملکیان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی