ماهیت رسانه های ارتباطی نوین و چیستی تحولات در خاورمیانه
ارائه شده در ششمین همایش سالانه انجمن علوم سیاسی ایران - 20 مهر 1391
چکیده
یکی از علل مهمی که سبب تغییرات در نظامهای فکری و در حقیقت به تغییر در مطالبات و خواستههای اجتماعی میشوند؛ افزایش آگاهیهای اجتماعی است. تغییرات اجتماعی بر خلاف تحولات اجتماعی زمانبر نبوده و قابل لمس و مشهود است. به صورتی که هر شخص معمولی در طول زندگی خود و یا دورهی کوتاهی از زندگیاش میتواند تغییر را شخصاً تعقیب نموده و نتیجهاش را ببیند. همانطوری که همهی ما تأثیرات اینترنت را در دگرگونی ارتباطی و سهولت در دسترسی به آن را در اطرافمان احساس میکنیم و به تبع آن، سهولت ارتباطات در بین یک جامعه، سبب بروز هویت های جدیدی مبتنی بر ارزش های آن جامعه می گردد که نهایتا با جابهجایی مشروعیت، تغییرات قدرت سیاسی را درپی خواهد داشت. نخستین و مقبولترین فرضیه در مورد تغییر اجتماعی در جامعهی اطلاعاتی تکیه بر نظریهی جامعهی شبکهای پرفسور مانوئل کاستلز ( سه جلدی عصر اطلاعات- 1998) است که در مورد نقش محوری تغییر ساختار قدرت در جامعهی اطلاعاتی و در نتیجه، تغییر اجتماعی می باشد. در این فرضیه، میتوان ادعا کرد در نتیجه فناوری اطلاعات و ارتباطات، بنیانهای ارتباطی تغییر کرده است و این تغییر منجر به تغییر پروسهی شکلگیری روابط قدرت در جامعه میشود. به عبارتی جامعهی اطلاعاتی منجر به تغییر تعریف قدرت و روابط قدرت شده است و هر گاه روابط اجتماعی تغییر کند، تغییرات روابط قدرت گریزناپذیر خواهد بود.
در چند سال اخیر تغییرات اساسی و مشهودی در هویت دینی و معیشت اقتصادی جوامع اسلامی عربی ظهور ایجاد نگردید که سبب جابهجایی قدرت در ممالک اسلامی گردد. بلکه از منظر نگارنده چیزی دیگری در این جوامع تغییر یافت که منتج به ظهور هویتهای فرهنگی سیاسی جدید گردید و آن ظهور جامعه شبکهی مجازی است. در تونس خودسوزی یک جوان میوهفروش، در مصر ضرب و شتم و قتل یک جوان توسط پلیس مصر، در لیبی دستگیری یک وکیل، در بحرین قتل یک پسر نوجوان توسط نیروهای امنیتی و در سوریه دستگیری و شکنجهی گروهی از نوجوانان به دلیل نوشتن شعار بر روی دیوار یک مدرسه به کمک شبکهی مجازی همچون فیس بوک باعث شعلهور شدن و شروع اعتراضات مردمی شده است. مطالبات اجتماعی و حقوق بشر و مطالبات ارزشهای دموکراسی غالب بر هویت این اعتراضات بود. در رژیم های خودکامه، امنترین مکان تجمعات، مراسمات دینی می باشد. با وجود اینکه مطالبات دینی هسته اولیه هیچیک از اعتراضات نبوده ولی همهگیری اعتراضات و تداوم آن به کمک مراسمات دینی و نماز جمعه حاصل گردید.
کلید واژه ها: 1- شبکه ی اجتماعی مجازی قدرتی بی تمرکز 2- برتری "قدرت جریان شبکه اجتماعی" بر "جریان رسمی قدرت"3- ظهور جماعتهای سیاسی و فرهنگی جدید 4- پایان ایدهآلیسم 5- جهانگستری ادبیات شبکههای مجازی اجتماعی 6-ناکارآمدی فریب و قتدارگرایی 7-زوال هویتهای مشروعیتبخش
مقدمه
ظهور ساختار رسانهای جدید متاثر از جامعهی اطلاعاتی، با تغییر ماهیت نهادها، باورها و فرهنگها؛ سبب تغییر اجتماعی عمیقی در جوامع اقتدارگرا گردید. تغییرات اجتماعیِ انقلاب اطلاعاتی در عرصهی عمومی علاوه بر اینکه سبب ظهور هویتهای جدید سیاسی و اجتماعی در سطح جهان گردید، سقوط چند رژیم سلطهگر را نیز به همراه داشت. غافلگیری برخی از نخبگان علمی و سیاسی در مواجهه با بروز پدیدههای جدید اجتماعی و سرنگونی حکومتهای خودکامه و اعتراضات غیرحزبی در سطح شهرهای بزرگ کشورهای توسعه یافته جهان، نشان از ناکارآمدی تئوریها و الگوهای رسمی در شناخت منظومههایسیاسی جدید و شکافهای اجتماعی پدید آمده در گسترهی جهانی میباشد. لذا تنها با تئوری و منظری جدید میتوان چیستی و ماهیت تحولات خاورمیانه و علت بی تأثیری جامعه مدنی و احزاب در شروع این تحولات، و گسترش آن را فهمید. برای شناخت این واقعیت جدید، بنا بر توصیهی هفت قرن قبل "ابن خلدون"، باید دگرگونی اساسی در منظر و فهم خویش ایجاد کنیم: "هنگامی که عادت و احوال بشر یکسره تغییر یابد، چنان است که گویی آفریدگان از بن و اساس دگرگونه شدهاند و سرتاسر جهان دچار تحول و تغییر گردیده است، گویی خلقی تازه و آفرینشی نوبنیاد و جهانی جدید پدید آمده است."(1)
برای شناخت این تغییرات سریع اجتماعی و سیاسی در سطح خاورمیانه و سطح جهان؛ لازم است از منظر جامعه شناختی تأثیر ساختار رسانهای جدید متاثر از جامعه اطلاعاتی را بر جوامع انسانی در حد ضرورت بررسی گردد، تا چیستی تغییرات قدرت سیاسی مشخص شود. در ابتدا لازم است آناتومی تأثیرات اجتماعی آزادی ارتباطات بر کارکرد قدرت در جوامع بشری بر اساس پژوهشهای جامعهشناختی مانوئل کاستلز، تشریح و همراه با تعمیم اتفاقات دو سال اخیر کشورهای عربی به چرایی و چیستی تحولات اخیر در کشورهای اسلامی دست یابیم.
1- شبکهی اجتماعی مجازی قدرتی بیتمرکز
صاحبان کلیدهایی که به واسطهی آن کاربران اینترنت و دارندگان گوشی همراه به یک دیگر متصل میشوند، ستون فقرات شبکهی اجتماعی مجازی میباشند. به عبارتی همهی کسانی که کلیدهای کامپیوتر را در اختیار دارند، قدرت تأثیرگذاری بر این شبکه را دارا میباشند. شبکههای اجتماعی مجازی تنها دارای نقاط اتصال است نه مرکز، در نتیجه گردش اطلاعات در آن غیرمتمرکز است. و این در تعارض با نظامهای استبدادی و اقتدارگراست. به فرمودهی سریع القلم: "اقتدارگرایی نوعی نظام سازماندهی هرمی و عمودی است."(2)
گسترش شبکهی مجازی، بدون جهتگیری از پیش تعیین شده و یادگیری بدون راهنمای متمرکز است. همهی کسانی که با تکنولوژی عصر اطلاعات کار میکنند به یک اندازه میتوانند در هدایت و فرماندهی این شبکهی اجتماعی نقش داشته باشند. این حس برای روح آزادگی و فطرت خدادادی تکتک انسانها نشاطآور و انرژیزاست، به عبارتی سادهتر، قدرت در همه جا هست و در هیج نقطهی خاصی تمرکز ندارد.
این ارتباطات الکترونیکی فرصتی برای تکتک اعضای جامعه ایجاد میکند، فرصتی که جولان بروز خلاقیت فکری شخصی در عرصههای مختلف اجتماعی را، بدون نیاز به دخالت هیچ نیروی حکومتی و تنها بر اساس ذوق و پذیرش عرف جامعه به نمایش عموم میگذارد.لذا همهی بازیکنان در فضای مجازی بدون نیاز به سلسله مراتب، بر یک کنش سیاسی موثر هستند. هویت اجتماعی حاصل از این فضا در هر جغرافیایی منتج به کنشهای متفاوت اجتماعی میشوند. این تغییرات به تدریج شکلهای اجتماعی از پیش موجود را جذب و بر آنها غلبه می کند. بهعنوان مثال اکثر اعتراضات در جوامع به وسیلهی نهادهای مدنی صورت میگرفت ولی در تونس، قاهره، بحرین، شهرهای لیبی و سوریه، تل آویو، اسپانیا و جنبش وال استریت، فضای مجازی ابزار اصلی در ظهور هویتهای جدید بودهاند، که ریشه در هیچ یک از الگوهای سابق اجتماعی جامعهشان نداشتند. بهعبارتی خاستگاه این جریانها فاقد هرگونه وابستگی به حزب و نهاد مدنی است.
فیس بوک نقش مهمی در جمعآوری کمک و حمایت مردمی در جریان انقلاب مردم مصر، لیبی، بحرین، سوریه، تونس و عربستان داشت. توماس فریدمن (روزنامهنگار آمریکایی) از این شیوه به عنوان مسجد مجازی در مقابل مساجد انقلاب ایران یاد میکند. این مطالب بیانگر اهمیت شبکهسازی در فضای مجازی میباشد. (3)
2- برتری "قدرت جریان شبکه اجتماعی" بر "جریان رسمی قدرت"
میل به بودن در فضای جامعهی شبکهای چنان با روح و روان فردفرد انسانهای آشنا به تکنولوژی ارتباطات عجین شده و قشر تحصیلکرده و عمدتا بخش متوسط جامعه، بودن در این فضا را جزئی از ضروریات زندگی خویش میدانند. و به عبارتی به آن عادت کرده اند، که این ذوق و کشش که از محدویت زمان و مکان رهیده است، تبدیل به قدرت عظیمی در اثرگذاری در بروز منظومههای سیاسی جدید شد بهطوریکه هر روز 200 هزار کاربر جدید در این سایت فیس بوک ثبت نام میکنند و این شبکهی عظیم انسانی ، میلیونها عضو دارد. به قول جوزف نای: "استقرار در شبکههای اجتماعی میتواند یک منبع مهم از قدرت باشد. " (4) این سرعت گسترش شبکه و سرعت گردش اطلاعات در کتاب سه جلدی عصر اطلاعات متعلق به مانوئل کاستلز، "قدرت جریان" نام گرفت. و همچنین در عرف سیاسی نظامهای سیاسی موجود (دموکراتیک و دیکتاتوری) که پلهی ترقی قدرت و راههایاعمال آن مشخص و ثابت است، که "جریان قدرت" نامیده می شود.
در بهار عربی و در جنبش اعتراضی وال استریت، جهانیان، همهگیری و برتری منظومههای سیاسی و فرهنگی حاصل از جامعهی شبکهای را بر ساختار سیاسی جاری و فرهنگی مستقر مشاهده نمودند. به عبارتی شروع اعتراضات بهواسطهی قدرت جریان جامعهی شبکهای و فراگیری آن به همراهی شبکههای خبررسانی ماهوارهای به چنان قدرت بسیج عمومی تبدیل شده است، احزاب و جامعه مدنی موجود را در بروز اتفاقات سیاسی به حاشیه راند. که این اثبات پیشبینی مانوئل کاستلز در کتاب عصر اطلاعات در سال 1999: "برتری قدرت جریان) شبکهی مجازی اجتماعی) بر جریان قدرت رسمی" بود. که از اتفاقات بهار سال 88 13 ایران تا به حال در جهان میتوان ادعا نمود "قدرت جریان"، افراد همفکر در یک شبکهی اجتماعی را حتی بدون اینکه همدیگر را دیده باشند، چنان حول ذوق و رفتار مشترک گرد هم می آورد که هیج "جریان قدرتی" توان محو و نابودی آن را نخواهد داشت. این واقعیتی است که آرمانگراها و قدرتهای ایدئولوژی را برای خلق جامعهای خاص ناکام میگذارد. که مفهوم آن را در می سال 2011 جوزف نای در کتاب آیندهی قدرت بیان داشت: "مشکل همهی ممالک در عصر اطلاعات کنونی این است که امور بیشتری خارج از کنترل حتی قویترین ممالک در حال رخ دادن است".(5)
همانطور که جهانیان شاهد بودند کشور تونس در شمال آفریقا با دارا بودن 77 درصد باسوادی، دارای بیشترین سرانهی کاربران اینترنت بیش از 35 درصد میباشد، در قارهی آفریقا، کشور تونس دارای بیشترین اعضا در شبکهی فیسبوک در بین جوانان و فارغ التحصیلان میباشد. بودن در شبکهی اجتماعی مجازی بهصورتیک عرف در آمده بود که به تبع آن جریان شبکهی اجتماعی مجازی تونس برای ظهور پدیدههای فرهنگی و سیاسی به قدرت لازم رسیده بود. بهطوری که محمد بوعزیزی دستفروش یکی اعضای شبکهی فیسبوک بود. شبکهی فیسبوک با اشتراکگذاری دنیای شخصی کاربران خود و به حداقل رساندن فاصلهی بین آنها، امکان تاثیرگذاری بیشتر و آسانتر را فراهم میکرد. در نتیجه گروهی از جوانان تونسی با راه انداختن یک صفحهی فیسبوک و تبدیل آن به منبع اصلی اخبار، اعتراضها و تظاهرات مردم، که پس از خودسوزی بوعزیزی به جوش آمده بودند، به سرنگونی دیکتاتوری این کشور کمک کردند. صفحات فیسبوک و امکانات فنآوری جدید سبب ظهور مجموعههای جدید سیاسی- فرهنگی شد.
اثرات این بسیج فنآوری ارتباطی جدید و شبکههای رسانههای اجتماعی را می توان به عنوان کاتالیزور اعتراض گسترده اجتماعی و سیاسی قمداد نمود. ازآنجاییکه در شبکههای اجتماعی همهی کاربران به ظاهر در یک سطح هستند، با بهرهگیری از ظرفیتهای این ابزار قادر خواهند بود ارتباطات گستردهی انسانی را فارغ از مرزهای سیاسی و جغرافیایی تجربه کنند. که البته نحوهی ظهور آن از کشوری به کشور دیگر با یک چارچوب سیاسی متفاوت خواهد بود. آنچه مهم است زمانی است که این فنآوری تبدیل به یک کاتالیزور شود. این تحولات سیاسی و اجتماعی، پارهای عوامل بنیادین دارند که در بلندمدت تاثیرگذارند و علاوه بر این، شتاب دهندههایی هم دارند که نقش چاشنی انفجاری را ایفا میکنند. خودسوزی بوعزیزی تونسی، که سرآغاز تحولات کنونی جهان عرب بود، حکم چاشنی انفجاری باروت حاصل از فضای استبدادی و توسعه نامتوازن را ایفا کرد.
3- ظهور جماعتهای سیاسی و فرهنگی جدید
کاربران تکنولوژی اطلاعات، حرکتهای خودجوش خود را حول فضای مجازی جامعهی شبکهای سازمان میدهند و زندگی خود را بر محور آن میسازند و براساس آن دربارهی رفتارهای خود نیز تصمیم میگیرند.این تعامل و مباحثه در عرصهی آزاد و خودمختار در فضای الکترونیک، قانون اساسی یا منطق شبکهای نام گرفته، راز جهانگستری این منطق، امکان تعامل و مباحثهی آزاد در شبکهی اجتماعی مجازی است که سبب تغییرات شدید در تولید و کارکرد قدرت و فرهنگ در جامعه میگردد. احزاب و گروهای اقتدارگرا با الگوهای کهنهی قدرت نمیتوانند احساس کنند که مهمترین تغذیهکنندهی ذهن مردم همین رسانههای سمعی-بصری کارگردانینشده در شبکههای اجتماعی مجازی است. القای رسالت و حس تاریخی، نیرنگ، قلب واقعیت و استفادهی ابزاری از احساسات کاربران در این شبکهی اجتماعی، توسط احزاب و بافت قدرت رسمی نزدیک به محال گردید. به عبارتی در عصر جدید دستمایهی اصلی تغییرات اجتماعی، میانگین رویاها و برنامههای افراد جامعه است.
این منبع سازماندهی، بدون آن که توازن آن با تهدیدی روبهرو شود، توانایی نوآوری دارد زیرا در خلاقیت و همهگیری ایدهها و روش های جدید هیچگونه محدودیتی به جز ارزشهای عرفی و اقناع اذهان کاربران وجود ندارد. امکانات و جاذبههای این فضا این امکان را به شهروندان میدهد که منظومهی ایدئولوژیک و سیاسی مختص به خود را تشکیل دهند. در این فضا با گسترش ارتباط افقی میان شهروندان، عملیاتیشدن مشارکت سیاسی و فرهنگی، هویتی جدید را در جامعه هویدا میگرداند. و به قول دکتر توکل "تکنیک هم جهان تکنولوژی را میسازد و هم انسانها را در آن سازگاری میدهد."(6) البته لازم به ذکر است شواهد نشان از آن دارد که قانون محاقفظه کاری و دستهای نامرئی آدام اسمیت در هدایت اقتصادی، بر این فضای مجازی نیز حکم فرماست.آقایان کوین رابینز و فراز وبستر نویسندگان کتاب "عصر فرهنگ فناورانه" همین منظور را بیان داشتند: "امکانات ذاتی نوآوری فناورانه را میتوان کم و بیش برای اهداف محافظهکارانهی اجتماعی بسیج کرد." (7)
پس از سقوط بن علی، در مصر دهها هزار نفر به نخستین قرار برگزاری راهپیمایی اعتراض آمیز که توسط "وائل غنیم " (مدیر ارشد بازاریابی شرکت گوگل در خاورمیانه) در فیسبوک خود، گذاشتهبود لبیک گفتند و در میدان تحریر تجمع یافتند . این شروعی شد به کمک فیسبوک و توئیتر برای خلق جماعت های سیاسی و فرهنگی جدید در مصر. بعد از ظهور این جماعت جدید سیاسی، رسانههایی همچون الجزیره با پوشش کامل آن سبب گسترش و تداوم آن گردیدند. نیروهای امنیتی مصر وائل غنیم را دو روز پس از آغاز انقلاب مصر در روز ۲۵ ژانویه ۲۰۱۱ به مدت ۱۲ روز بازداشت کردند. وائل غنیم پس از آزادی، با دستبند سبز در بین معترضین التحریر سخنرانی نمود.
در کشوری که دارای بیش از 17 میلیون کاربر اینترنت و 4 میلیون کاربر فیسبوک است (فوریه 2010) جنبش شش آوریل همانند چاشنی شد که جامعهی شبکهی مجازی (جماعتهای سیاسی و فرهنگی جدید) را بهطور واقعی با شعار کرامت انسانی به ظهور رساند. این، درصورتی بود که سیمای سیاست داخلی مصر بشدت امنیتی بود و تعداد کارمندان امنیت داخلی آن بالغ بر 000/700/1 بود که برای اجرای نظارت پلیسی برای امنیت سیاست داخلی مصر عمل می کردند. و جمعیت روزنامهخوان مصر 80 میلیونی کمتر از دو میلیون بود. تنها این کاربران اینترنت بودند که بدون هیچگونه وابستگی به احزاب و بدون فرماندهی مشخص و تنها با پیروی از طبیعت فضای مجازی که همانا عملیاتیشدن مشارکت سیاسی و فرهنگی است، هویتی جدید در جامعه هویدا کردند که توانست بر این شبکهی مخوف پلیسی غلبه یابند. از ویژگی عصر اطلاعات استقلال فرهنگ در برابر بنیانهای مادی تجربههاست. درک این موضوع از توان دولتسالارانی خارج است که از توانایی نوآوری محرومند، دولت مصر تجربه وببازان تونسی را هنگام وقوع جنبش مدنی را در این کشور دیدند و به همین خاطر سیاست بلوکهکردن اینترنت و سیستم پیام تلفنی و اساماس در روز جمعه در مصر انجام شد تا واکنشهای بینالمللی به تحولات را کمرنگ نماید. ولی به دلیل تداوم حیات اقتصاد کشور (بانک و بورس) هرگز دولت مصر نتوانست ارتباط با جهان خارج را قطع کند. البته لبیکگویان به جنبش 6 آوریل از طبقه متوسط به بالا بودند، و پس از چند روز قشر پایین جامعه هم به جنبش اعتراضی پیوستند و مادامی که اعتراضات از سوی بخشهای متوسط جامعه باشد به راحتی قابل سرکوب است. ولی هرگاه این اعتراضات به طبقات پایین برسد، سرکوب دشوار است.
منظومههای سیاسی و فرهنگی جدید وقتی تحولات اجتماعی خاص خویش را در هر نقطهای از جهان ایجاد میکنند، هرگز به شکل سابق در نمی آیند. همانطور که دکتر توکل آورده اند: "گرایش اجتماعی عموما یک طرفه است و برگشت ناپذیر. غالبا جوامع کشاورزی به جوامع صنعتی تحول یافتهاند ولی عکس آن تقریبا اتفاق نیفتادهاست."(8)
4-پایان ایدهآلیسم
از آنجایی که اطلاعات و ارتباطات آزاد عمدتا از طریق سیستم رسانهای پراکنده ولی فراگیر به گردش در می آیند، بازی سیاسی به نحوی فزاینده در همین فضای رسانهها انجام میگیرد و از ستونهای فضای دموکراسی، اختلاف دیدگاه و گوناگونی اندیشه است. نتیجه خواهد شد که ادامهی حیات قدرت با مشروعیت غیردموکراتیک، در عصر اطلاعات چالشبرانگیز و پرهزینه خواهد بود. آقای کاردوسو در کتاب "رسانه در جامعهی شبکهای" میگوید: "دموکراسی ذات جامعهی شبکهای است". (9) به همین سبب، در عصر اطلاعات اعمال قدرت با روشهای قدیمی، به طور فزایندهای بر منافع مخدومان خود، ناکارآمد و بینتیجه میگردد. زیرا فضای آزاد اینترنتی و مجازی، بهشت گوناگونی و تعارض است در صورتیکه "نظامهای اقتداری ظرفیت حل اختلاف و تعارض را ندارند"(10).
با توجه به هویت اسلامی کشورهای عربی، سه شعار مهم مردم «رفاه»، «آزادی» و «کرامت انسانی» بودهاست. تونس و مصر نه با انقلابی سیاسی یا انقلابی دینی که با یک انقلاب اجتماعی مواجه بودند، یعنی انقلابی که در آن مجموعهای از مولفهها، اعم از دینگرایی، ملیگرایی و تکثر نیروهای اجتماعی، وجود داشت. این انقلاب اجتماعی متفاوت با انقلابهای پیشین است. اولین تفاوت آن این است که انقلابی است که تا حدود زیادی ایدهی ملیت و دینگرایی را با هم توامان دارد. دیگر از شعارهای نابودی اسرائیل و مبارزه با امپریالیسم یا ایجاد یک نظم جدید جهانی خبری نیست. شعارهای آنها به شدت کشور محور، محلی، واقعبینانه و غیرایدهآلیستی است.
به واسطهی این که در فضای مجازی، قدرت همهجایی است، زین پس در عرصهی فعالیتهای سیاسی شاهد بروز هویتهای گوناگون خواهیم بود. در نتیجه در فضای مجازی تداوم حکمیت ریش سفیدی و نظام سیاسی اقتدارگرا به تاریخ خواهد پیوست. به قول مانوئل کاستلز: "آینده هرچه باشد، آنچه از مشاهدات فعلی به نظر میرسد این است که ما شاهد چند پاره شدن دولت، پیش بینی ناپذیری نظام سیاسی و منفرد شدن سیاست هستیم." (11)
5- جهانگستری ادبیات شبکههای مجازی اجتماعی
اگر چه این شبکهها دارای هویتهای گوناگون، از دینی تا غیردینی می باشد. ولی حس برتر این شبکه حساسیت بر حقوق انسانی است. فارغ از دین و جغرافیا، مبنای تعلق همهی کاربران تکنولوژی عصر اطلاعات به هم، کرامت بخشیدن به انسان است.- که خالق متعال به بنی آدم ارزانی داشته است- خبرهای حاکی از ظلم به کرامت بشری و تضییع حقوق انسانی بالاترین حساسیت را در اذهان عمومی این شبکه دارد که آن را از هر نوع محدویت مصالح حکومتی و ایدئولوژی مبرا میسازد. بهعبارت دیگر، حقوق بشر مرزهای جغرافیایی را در نوردیده است.
در نتیجه منطق دموکراسیخواهی و حقوق بشر بر کنشهای حاصل از این شبکه ها مستولی دارد. یکی از خصوصیات بارز گسترش تکنولوژی اطلاعات در سطح جهان، همدلی کاربران در دفاع از حقوق بشر است.به واسطهی این که فضای جریانهای شبکهی مجازی در سرتاسر جهان با یکدیگر پیوند دارد، دانایان جهان چنان به هم متصل میشوند که کمتر قدرتی میتواند عملی خلاف انسانی را به راحتی انجام دهد. و همچنین به واسطهی این شبکهی مجازی، همهی جوانهای جهان شبیهتر از هر زمانی، فکر، پوشش، و فوق برنامههای مشابه هم دارند و میخواهند حقوق انسانی و آزادیهای سیاسی مانند هم داشته باشند. به همین دلیل همان عکسهای زندانیان سیاسی جنبش اعتراضی یکی از کشورهای اسلامی که در دستان جوانان غیر مسلمان جنبش اشغال وال استریت مشاهده شد در دستان جوانان مسلمان معترض به اعدام هموطنانشان در کشور همسایه در خیابانهای کابل هم مشاهده شد. هم در جوامع دموکراتیک و هم در جوامع غیر دموکراتیک جوانان به واسطهی همین گردش آزاد اطلاعات و تصاویر در شبکهی اجتماعی مجازی در حال دگرگونی روابط قدرت و فرآیندهای اجتماعی محیط خویش میباشند. از این منظر باید بپرهیزیم اولین جنبش اعتراضی در جهان به کمک اینترنت و فضای مدیا، در روز 25 خرداد 1388 در خیابانها تهران به وقوع پیوست. حقیقت هر چه باشد واقیعت آن است که از طریق رسانه های رسمی موجود ایران یک ثانیه هم مردم را دعوت به راهپیمای نکردند. آن جمعیت میلیونی از امام حسین تا انقلاب تنها از طرق دعوت به کمک شبکه های اجتماعی مدیا صورت پذیرفت. جالب آنکه خاستگاه اجتماعی اعتراضات اولیه در تهران، تونس و قاهره از منطقه متوسط نشین شهر بوده همانطوری که به نقل از روزنامه فیگارو ( ۱۰ژوئن 2011) آقای وائل غنیم- قهرمان انقلاب مصر- در مصاحبه خود خطاب به مردم ایران گفت " ما از شما یاد گرفتیم".
جمهوری اسلامی بعلت پایگاه قوی اجتماعی، اعتراضات حاصل از ارتباطات شبکه اجتماعی نتوانست به حیات خیابانی خود ادامه دهد. پیوستگی عجیبی بین ظهور اعتراضات با کاربران اینترنت هر کشوری وجود دارد. ایران بالاترین کاربران اینترنت در خاورمیانه، و تونس بعنوان بیشترین درصد کاربران در شمال افریقا داراست. اولین های اعتراضات حاصل از شبکه اجتماعی مجازی در این دو قسمت جهان روی داد. حکومتهای تونس، مصر، لیبی، یمن، بحرین، اردن و سوریه با استفاده از قوهی قهریه و ایجاد موانع گوناگون قانونی با ایجاد سانسور همه جانبه تلاش خویش را در حفظ شرایط موجود نمودند، نتیجهی آن نادیده گرفتن ارزشهای ذاتی که خداوند به انسان عنایت کرده است بود. و به تبع آن لگدمال شدن کرامت و عزت انسانی در آن جوامع شد. به همین علت عدهای از تحلیلگران، طوفانی را که در کشورهای اسلامی به راه افتاد انقلاب کرامت نامیدند. تنها ایدههایی در این فضا پیروز اند و گسترش مییابند که کمترین تعارض را با حقوق انسانی داشته باشند.
ارزشها و ایدئولوژیهایی از جامعه مورد پذیرش اعضای شبکهی مجازی میباشند، که خادم بشریت باشند. به همین دلیل ایدهآل جنبش های اعتراضی در کشورهای اسلامی برداشت دینی مدرن همانند حکومت فعلی ترکیه میباشد. همچنان که رهبر سیاسی اولین دولت حزبی پیروز در انتخابات پس از بن علی، راشدالغنوشی نماد خویش را ترکیه اعلام نمود و نه ... اسلامگرایان ترکیه، محبوبیت و جذابیت خود را نه از شعارهای تند اسلامی که از کارآیی حکومتشان و رعایت مدنیت اجتماعی کسب کردهاند. مشروعیت ناشی از کارآمدی، نفوذی به مراتب بیشتر از مشروعیت ناشی از یک ایدئولوژی یا اعتقاد دارد. در مجموع در جهان به سبب ارتباطات آسان حاصل از خدمات اینترنتی، حاکمیت فرهنگ مردممداری حقوق بشر روز بهروز بر فرهنگ حاکمیتمداری و ایدئولوژیک غلبه میکند. بوسا اِبو در این باره در کتاب امپریالیسم سایبر آوردهاست :"برخی ناظران اینترنت را بهعنوان سلاحی جدید برای مردمسالاری مینامند." (12)
6- ناکارآمدی فریب و اقتدار گرایی
جملهی معروف در کتاب سبز به قلم سرهنگ قذافی: "من تحزب، خان" به معنی اینکه "هر کسی در پی تحزب با شد خائن است". و انطباق آن با جملهی: "در نظامهای فردی و اقتدارگرا که تبعیت محض را میطلبد، "متفاوت بودن" نوعی انحراف محسوب میشود". (13) می توان به استنباطی دقیق از معنای اقتدارگرایی و استبداد رسید. در توصیف نظام اقتدارگرا سریعالقلم میگوید: "فردیت می میرد و اندیشه تعطیل می گردد و زمینه باروری و نوآوری فردی هیچ گاه فرصت رشد پیدا نمی کند ... همه باید خود را با رأس هرم و شخص شاه بسنجند و او را معیار قرار دهند." (14) در صورتی که رفتار و ادبیات حاکم بر شبکهی مجازی بر ملاحظات اجتماعی، جاذبههای بشری و همکاریاستوار است. در این شبکه اجتماعی هرگز نمی تواند فرمان دهی بروز یابد. به عبارتی در عصر اطلاعات، اقتدار گرایی و حاکمان واجد "اخلاق خدایی" به موزه تاریخ سپرده می شوند.
منابع اصلی قدرت جریان شبکهی اجتماعی عصر اطلاعات (دمکراسی و حقوق بشر) - همانند اخلاق- فارغ از جغرافیا و حکومت، وابسته به اقناع بشریت است. به عبارتی فلسفهی قدرت جریان، دستیابی به اهداف و آمال مطلوب از طریق جلب حمایت افکار عمومی جامعه و نخبگان، و اقناع اذهان به جای اعمال فشار است.
جوزف نای در کتاب "آیندهی قدرت" معتقد است کنترل بر آزادی جریان اطلاعات در فضای اینترنتی محال است: "گسترش اطلاعات به این معنی است که قدرت به شکل گستردهتری توزیع یافته و شبکههای غیررسمی، باعث تضعیف انحصار دیوانسالاریهای سنتی خواهند گردید. سرعت زمان اینترنتی بدان معنی است که دولتها، کنترل کمتری بر دستور کارهای خود داشته، و رهبران سیاسی نیز از میزان آزادی عمل کمتری برای واکنش به رویدادها برخوردار بوده و بعد از آن نیز مجبور خواهند شد تا صحنه را با بازیکنان بیشتری به اشتراک بگذارند." (15)
امروزه در پرتو انفجار اطلاعات و ارتباطات و انقلاب اینترنتی دیگر قدرتی برای دولتها وجود ندارد که از رسوخ و نفوذ فکری دیگران در داخل مرزهای جغرافیایی خود جلوگیری کنند. پس امروزه تنها دولتهای ملی نیستند که تصمیمگیرندهی نهایی باشند. قدرت جریان در فضای اینترنت هدایتپذیر نیست.
حکومتهای استبدادی مانند تونس، مصر، بحرین، سوریه و .... در برابر اعتراضات جوانان خدمات اینترتی را محدود، ارسال پیامک را قطع و گاه تلفن همراه را نیز قطع میکردند. ولی باز هم شاهد بازندگی و شکست اقتدارگراها در برابر قدرت جریان شبکهی اجتماعی مجازی بودیم و خواهیم بود. میتوان گفت که در عصر اطلاعات این نوع اعمال زور در مقابل تکنولوژی، به اندازهی تلاش برای متوقف کردن جزر و مد بیهوده است. به قول کاستلز "دولتمداری در برخورد با تکنولوژیهای اطلاعاتی جدید، به جای آنکه قادر به کنترل آنها باشد، خود فرو میپاشد."(16)
در ابتدای شروع اعتراضات در کشورهای عربی، شاهد آن بودیم که هیچ یک از حکومتهای مدعی و قدرتهای مقتدر جهانی، هم قدرت فهم کارکرد شبکههای مجازی و هویتهای سیاسی و فرهنگی و پیشبینی آن را نداشتند. اگر خوانندگان به خاطر داشته باشند، کاخ سفید با دهها جلسه با کارشناسان و نخبگان دانشگاهی و پس از هفتهها، توانست با شناختی تقریبی از اتفاقات تونس و مصر، به دنبال منافع ملی و هماهنگی با افکار عمومی جهانیان برآید. بطوری که خانم هیلاری کلینتون- وزیر خارجه آمریکا- تا قبل از کنارهگیری حسنی مبارک، ظرف کمتر از یک هفته سه بار موضع دیپلماتیک کشورش را درباره مصر تغییر داد. آمریکاییها در برابر تجمع مردم و مطالبات آنها در میدان تحریر قاهره، از درخواست اصلاحات توسط مبارک آغاز کردند و نهایتاً خروج وی را از قدرت خواستار شدند. در مجموع تنها کاری که از امریکا بر می آمد، مدیریت پنهان ماجرای مصر بود تا سبب فروپاشی کامل نظام اجتماعی مصر نشود. یعنی با نگهداشتن ارتش، اجازه نداد که نظام اجتماعی مصر همچون جامعه ایران در زمان انقلاب اسلامی دچار فروپاشی تمام و کمال شود.
7- زوال هویتهای مشروعیت بخش
بخشهایی از هویتهای سنتی که از تاریخ مدد میگرفتند و هویتهای مشروعیتبخشی که توسط نهادهای غالب جامعه ایجاد میشوند، به علت جواب ندادن به انتظارات عقلانی جوانان جامعه، در مقابل قدرت جریان شبکههای اجتماعی، روبه زوال خواهند رفت. بهعنوان مثال نقش منفی مقامات مذهبی در انقلاب مصر بود که حتی دکتر احمد الطیب شیخ الازهر از مخالفان رژیم حسنی مبارک برای لبیک گفتن به سیاست رژیم مبارک مبنی بر حل بحران جاری از طریق گفتوگو درخواست نمود که سبب انگیخته شدن خشم تظاهراتکنندگان گردید. و همچنین گروه مذهبی اخوان المسلمین در آخرین روزها به جمع میدان تحریر پیوستند. کنش های اجتماعی و اعتراضات حاصل از قدرت جریان شبکهی اجتماعی، به تدریج فرهنگ و عرف خویش را در جامعه نهادینه میکنند. متعاقب آن، هویت اجتماعی جدید خودش را خلق مینماید. زوال هویتهای مشترک و آرامبخش که منبع ارتزاق نهادهای سیاسی بودند، مترادف با آغاز بلااثر شدن نظام اجتماعی و سیاسی موجود جامعه است. شعارهای جوانان تونس، بحرین، قاهره و اکثر شهرهای سوریه، لیبی و یمن و حتی تل آویو مشابه هم و بدون وابستگی به هویتهای تاریخی و دینی بودهاند. میتوان استنباط نمود، هویت های که در محدودهی مرزهای دولتی قرار نمی گیرند و در گسترهی از جهان از هم اثر میپذیرند، بسیار نیرومنداند. این نوع هویتها را باید ابرقدرت جدید در عرصهی سیاست بین المللی دانست. این ویژگی عصر اطلاعات تأثیرات مخرب پای بندی به سنتها و رسوم قبیلهای و محلی و همچنین باورهای سنتی فردگرایانه در باره منشاء قدرت و حاکمیت غیر عقلانی در جوامع عربی را بطور چشمگیری کاهش داد. و به قول کاستلز ارزشهای عصر اطلاعات جوانانرا از سیطره سنتهای غیر متعالی می رهاند: "ارزشهای و منافع مسلط بدون ارجاع به گذشته یا آینده شان، در چشم انداز بی زمان شبکه های کامپیوتری و رسانه های الکترونیکی ساخته می شود، جایی که همه بیانها یا آنی هستند، یا بدون توالی پیش بینی شدنی". (17)
ماهیت اعتراضات جوانان در تونس، مصر، لیبی، یمن، بحرین و سوریه مذهبی نبود. بلکه در اعتراض به بیکاری و برخوردهای تحقیر آمیز این حکومتها بود که دست به تظاهرات زدند. اکنون نیز رهبران این انقلابها میگویند در پی تأسیس نظام دموکراتیکی مبتنی بر ارزشهای انسانی، حقوق بشر و آزادیهای سیاسی- اجتماعی میباشند.
جوانانی که تا چند ماه قبل خود را قهرمان انقلاب تونس و مصر میدانستنند، شاید خویش را مغبون بازی سیاست بدانند. زیرا اسلامگراها در ماههای ژانویه و فوریه در مصر و تونس پرچم خود را بالا نبردند و با این وجود 40تا 60 درصد آراء صندوقها را تصاحب کردند. ولی روی دیگر سکه آن است که اسلامگرایان تفاوتهای جوهری با اسلامگرایان قبل از سال 2011 دارند. نگاهی به سخنان راشدالغنوشی، رهبر حزب النهضه تونس، که 40 درصد آراء مردم را پشتسر دارد، و محمد مرسی رئیس جمهور جدید مصر و نزدیک به مواضع اخوان المسلمین نشان داد که اسلامگرایی اخوانی در حال پوست انداختن و ارائه تعریف جدیدی از مشارکت و مسئولیت سیاسی است. سخنان شان در حمایت از حقوق فردی و مدنی و عدم دخالت حکومت در شؤونات فردی زندگی مردم و آزادی فعالیتهای مرتبط با توریسم و تأکید براینکه شریعت فقط اجرای حدود و پرداختن به ظاهر جامعه نیست. واضح است که این سخن نافی نقش اسلام در حیات سیاسی این کشورها نیست و قطعا اسلام دین این کشورها و ارزشهای متعالی اسلامی مورد توجه حاکمان جدید قرار خواهد گرفت ولی نه بر اساس برداشتهای شخصی افراد بلکه بر اساس خرد جمعی و مبتنی بر حقوق و آزادیهای اساسی که انگارهی اصلی اسلام در ادارهی کشور است.
اگرچه رژیمهای مصر، لیبی، تونس و یمن اقتدارگرا و مستبد بودند ولی همگی با نام جمهوری توصیف می شدند این جمهوری ها مستغنی به توهم کمال بودند. و نیازی به انعطاف به واقعیتهای بیرون از ذهن خویش نداشتند. اما رژیم های پادشاهی آنقدر قدرت پوست اندازی و انطباق داشتند که موقتا با کمترین هزینه تحول را پشت سر بگذراند. مقایسه برخورد دولت سوریه با مخالفان و برخورد دولت پادشاهی مغرب با مخالفان گواه مطلب فوق است و حتی گوناگونی برخورد حکومت اردن و عربستان با معترضان هرگز قابل مقایسه حکومتهای جمهوری اقتدارگرا و مستبد لیبی و سوریه نیست. در مغرب تحت فشار افکار عمومی و اعتراضات حاصل از آن،پادشاه این کشور، ملک محمد ششم، به اصلاحاتی دست زد. او روز اول ژوئیه، قانون اساسی این کشور را که متضمن برپایی پادشاهی مشروطه بود، به رفراندوم گذاشت. طبق قانون اساسی جدید، مسئولیت امور اجرایی کشور به نخست وزیر منتخب واگذار می شود.
اردن کشور پادشاهی دیگری است که تحت فشار مردم دست به اصلاحاتی ـ هر چند ناچیز ـ زد.اصلاحاتی که در سطح کارگزار باقی ماند و به سطح ساختار نظام فعلأ کشیده نشده است.پادشاه این کشور با جابجایی روسای دولت و عوض کردن آنها و همچنین دادن وعده ای مبنی بر اینکه طی سه سال آینده در جهت تشکیل پادشاهی مشروطه خواهد رفت، سعی در کسب رضایت مردم و آرام کردن افکار عمومی داشته است
خاصیت ارتباط اینترنت جهانی است. این شبکه های اجتماعی جهانی شدن رسانه ها و ارتباطات الکترونیک به مثابهی جریانی که از محدودیتهای جغرافیا، دین، سنت و سیاست رسمی رهیده شده است. به همین خاطر آل سعود، دهها میلیارد دلار را به رژیمهای خودکامه عربی اختصاص داده تا آنها بتوانند با ریخت و پاش و کمکهای رفاهی، از سقوط رژیمهای عرب جلوگیری کنند و حتی دربار اردن را از پذیرش طرح تجدیدنظر در قانون اساسی این کشور بازداشته است که از شتاب حرکت ملتها در بهار عربی، تا سر حد ممکن بکاهد. در بحرین عامل مهمی که مانع رسیدن مردم بحرین به اهدافشان شد و در واقع نگذاشت که خواسته های افکار عمومی اعمال شود،حمایت های قاطع حاکمان عربستان از حکومت بحرین بود
در یمن اگر دیکتاتور رفت ولی اصلاحاتی در ساختار حکومتی بوجود نیامد؛ دلیل اصلی آن را هم باید حمایت عربستان از حکومت این کشور و نفوذی که در ساختار اجتماعی و سیاسی این کشور داشته است،دانست.روابط استراتژیک عربستان و آمریکا هم باعث شده تا دست سعودی ها تا حدی برای سرکوب مردم بحرین بازگذاسته شود. حاکمان عربستان خود را حافظ سیستم نظام های سلطنتی در بین کشورهای عربی می دانند.
روزنامه العرب چاپ لندن روز دوشنبه 7 اسفند 1390نوشت: "سایت آمریکایی 'دان وایرز' در گزارشی اعلام کرده بود که 'ملک عبدالله' پادشاه عربستان مبلغ 150 میلیارد دلار برای خرید فیس بوک به مالک آن پیشنهاد کرده است." و بعدا به نقل از یکی از مقامات گمنام عربستان، پیشنهاد برای خرید فیس بوک فاقد صحت دانسته است. ولی به نظر نگارنده این یکی از آرزوهای محال حکومتهای سلطانی همانند آل سعود است که ای کاش شبکه های اجتماعی مجازی فرمان پذیر می بودند. حسب اتفاقات و حرکات منطقه ای از سوی آل سعود، انسان را به فکر می آندازد که ثروت نفتی اینها تا کجا تاب مقاوت در مقابل گذشته گریزی و آینده مداری نسل جوان را داراست. به قول اریک لیدمن:" انسان آرامش خود را از آینده می گیرد و جذبه را در آینده جستجو می کند". (18) و همچنین در این عصر اطلاعات به قول کاستلز: "امروزه، مردم به جای پیروی از مدلهای رفتاری، شکلهای معاشرت را خود ایجاد می کنند". (19)
اختصاص 37 میلیارد دلار از سوی شاه سعودی، عبدالله بن عبدالعزیز، برای کمک به دارندگان وام های مسکن، جوانان خواهان ازدواج، ایجاد برخی فرصت های شغلی، افزایش 15 درصدی حقوق کارمندان برای مقابله با گرانی از جمله اصلاحات اقتصادی است که در عربستان تحت تأثیر فشار مردم و افکار عمومی بوجود آمده است، تأثیر چندانی بر حل مشکلات قومی و دینی حاصل از نادیده گرفتن کرامت انسانها نداشته است. اگرچه حکوتهای سلطانی از ادامه بروز اعتراضات جلوگیری نمودند ولی سونامی تغییرات اجتماعی حاصل از رسانه های ارتباطی نوین، قدرت های هویت مدار و غیر هوشمند را به موضع تاریخ خواهد سپرد. به گفتهی مانوئل کاستلز: "قدرت به مثابه توانایی تحمیل رفتار، در شبکه های مبادله اطلاعات و به کارگیری ماهرانه نمادها نهفته است که کنشگران اجتماعی، نهادها و جنبشهای فرهنگی را از طریق نمادها، سخنگویان و تقویت کنندگان فکری به هم مرتبط می سازد. در درازمدت، واقعاً مهم نیست چه کسی بر سر قدرت است زیرا توزیع نقشهای سیاسی گسترده و گردشی میشود. دیگر نخبگان قدرت پایدار وجود ندارد. اما نخبگان از پایگاه قدرت وجود دارد، یعنی نخبگانی که در طی دورهی معمولاً کوتاه قدرت خود شکل گرفتهاند، که در آن از جایگاه سیاسی ممتاز خود برای دستیابی پایدارتر به منابع مادی و روابط اجتماعی بهره میبرند. فرهنگ به مثابهی قدرت، و قدرت به مثابهی منبع سرمایه، زیربنای سلسله مراتب اجتماعی جدید عصر اطلاعات است." (20)
نتیجه
سهولت ارتباط کاربران اینترنت باهم؛ ظهور جامعه ای شبکه ای مجازی، افزایش بدون محدویت آگاهیهای اجتماعی و اجبارا تغییرات اجتماعی را به همراه دارد. این شبکه سبب بروز جنبشی با هویت های سیاسی و فرهنگی جدید در چهار چوب فرهنگی محلی ظهور می گردد. همچنین این جنبش ها متکثر و دربرگیرنده تفکرات مختلف هستند. و ار آن جاییکه احزاب مدنی و اسلام گرایان و مراکز دینی و سیاسی هیچ نقشی در ظهور این جنبش ندارند. عنصر ایدئولوژی در آنها وجود ندارد و یا بسیار کم رنگ است. که شاهد آن سخنان اسلام گرایان پیروز در انتخابات تونس و مصر در حمایت از حقوق فردی و مدنی و عدم دخالت حکومت در شؤونات فردی زندگی مردم و آزادی فعالیتهای مرتبط با توریسم، می باشد. در عصر اطلاعات، اسلام گرا های مدرن فاصله چندانی با اعتقادات یک عرب مسلمان سکولار ندارند. این عصر؛ عصر زوال هویت های سیاسی و فرهنگی متحجرانه، هویت های مشروعیت بخش تاریخی به حکومت ها و عصر ظهور هویت های جدید سیاسی و فرهنگی است. در ادبیات سیاسی عصر اطلاعات، تلاش برای محدود ساختن آزادی رسانهها، عقل گریزی و هویت مداری از نشانه های جهل صاحبان قدرت و از نشانه های زوال قدرت سیاسی آنان خواهد بود.
محمد رضا ملکیان
09119191686
منابع:
1- مقدمه ی ابن خلدون ، جلد، عبدالرحمن ابن خلدون، ترجمه محمد پروین گنابادی، نشر کتاب، 1، 1366،ص 60
2- اقتدارگرایی ایرانی در عهد قاجار، محمود سریع القلم، نشر فرزان، 1390، ص 52
3- مرتضی قاسم زاده، سایت: http://www.siasatema.com
4- آینده ی قدرت – جوزف نای، ترجمه رضا صحرایی، انتشارات حروفیه،1390ص 48
5- همان منبع: ص182
6- جامعه شناسی تکنولوژی، محمد توکل، انتشارات جامعه شناسان، 1390ص 22
7- عصر فرهنگ فناورانه، کوین رابینز و فراز، ترجمه مهدی داودی، نشر توسعه، 1385، ص 345
8- جامعه شناسی تکنولوژی، محمد توکل، انتشارات جامعه شناسان، 1390، ص 35
9- هفته نامه عصر ارتباطات ،کاردوسو، در 9 مهر 1390
10- اقتدارگرایی ایرانی در عهد قاجار، محمود سریع القلم، نشر فرزان، 1390، ص37
11- عصر اطلاعات جلد2، مانوئل کاستلز، ترجمه حسن چاوشیان، انتشارات طرح نو، 1380، ص 417
12- امپریالیسم سایبر، بوسا اِبو، ترجمه پرویز علوی، انتشارات ثانیه، 1385، ص 88
13- اقتدارگرایی ایرانی در عهد قاجار، محمود سریع القلم، نشر فرزان، 1390،ص 28
14- همان منبع: ص 28
15- آینده ی قدرت – جوزف نای، ترجمه رضا صحرایی، انتشارات حروفیه، 1390ص185 و 6
16- عصر اطلاعات جلد2، مانوئل کاستلز، ترجمه حسن چاوشیان، انتشارات طرح نو، 1380 ، ص 357
17- عصر اطلاعات جلد3، مانوئل کاستلز، ترجمه علیقیان و خاکباز، انتشارات طرح نو،1380 ، ص 422و 3
18- در سایه ی آینده، سون اریک لیدمن، ترجمه سعید مقدم،نشر اختران،1387
19- عصر اطلاعات جلد3، مانوئل کاستلز، ترجمه علیقیان و خاکباز، انتشارات طرح نو،1380: ص 422
20- همان منبع، ص 430