اختلاف و تفاوت طبیعی-یکسانی مصنوعی
تاریخ ثابت نمود صاحبان قدرتی که با رفتاری خدای گونه قصد یکسان سازی فکر و اعمال مردم تحت حکومت خویش قدم برداشتند، جز جهنمی برای فرقه و ملتشان به ارث نگذاشتند. خوشبختانه حقیقت آموزه های دینی مانع از ظهور خدایگان زمینی اند.
در قرآن کریم داستان پیروزی حضرت موسی بر اخلاق خدایی فرعون دو برابر سایر داستان ها تکرار گردید. و در آن 59 بار انسان ها را سفارش به اندیشه ورزی در باب هستی و تفکر بر اتفاقات تاریخی و طبیعی نموده است.
اگر از منظر تاریخی به وجود تفاوت فکر و اندیشه در عملکرد ملل گذشته نگاه شود، به این نتیجه می رسیم که بدون زور و اجبار هیچ قدرتی نتوانست جماعتی را مجبور به همسان سازی در اندیشه و عمل بنماید. و اگر از منظر طبیعت به موضوع تفاوت فکر و اندیشه نگاه شود، همه چیز طبیعت ماهیت یکسانی نداشته و در حال تغییراند. گستردگی تفاوتهای فکری همانند بیشماری گلها در جهان می باشد. زیبائی های مصنوعات بشری در جهان هم تنها به واسطه همین تفاوت های اندیشه، افکار،سلائق، دیدگاه ها و نگرشهای بشری حاصل گردید. و راز زیبای گردش امور دنیا، گوناگونی اعمال و اختلاف در همه مخلوقات الهی است. خداوند قبول و پذیرش این تفاوت و اختلاف های بشری رااز الزامات تفکر و شناخت دقیق می داند "ای مردم ما .... شما را از خلق ها و قبیله هایی قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید"(آیه13 سوره حجرات) وهمچنین درآیه22 سوره روم، رفتن به استقبال تفاوتها و اختلافهای بشری را از سلوک عالمان بیان می دارد" از نشانه های او آفرینش آسمان ها و زمین و تفاوت زبان ها و رنگ های شما است. در این نشانه هایی است برای عالمان".حضرت مولانا در مثنوی معنوی تفسیر آیات فوق را با زبان شعر به زیبایی ذیل بیان داشتند:
هـر کسـی را سـیرتی بـنهـاده ام هـر کسـی را اصطلاحـی داده ام
«دفتر دوم بیت.1753 »
هر کسـی را بهـرِ کاری ساختنـد مـیـلِ آن را در دلـش انـداختنـد
«دفتر سوم بیت.و 1618»
قبلـۀ جان را چو پنهـان کردهانـد هـر کسـی رُو جـانـبـی آوردهانـد
«دفتر پنجم بیت.328 »
لایـقِ آنـکـه بـدوخُـو داده ایـم در خـورِ آن، رزق بفـرستـاده ایـم
خـویِ آن را عاشقِنان کرده ایـم خـویِ این را مستِ جانان کردهایم
«دفتر ششم بیت. 1903 و 1904»
در نتیجه هر تفکر و قدرتی که سعی در زدودن تفاوت های فکری و اعمال اجتماعی و سیاسی انسان ها داشته باشد، نشان از جهل مطلق او به راز آفرینش و زبان هستی دارد. از منظر مولوی تغییرات دائمی از عارضه های طبیعی حیات انسان است:
از یک اندیشه که آیـد در درون صد جهان گردد به یک دَم سرنگون
«دفتر دوم بیت:1029»
در نتیجه آدمیان بالذات آزاد و ناهمگون اند و امیال و آرائشان، تنوع و تحولی نازدودنی و یکسان ناشدنی است.سنت الهی بر این است که در بند کردن این چندگونگی نه ممکن است و نه مطلوب.و لی بطور مصنوعی در داخل یک فرقه(ایدئولوژی) یا جماعت محصور، ممکن شد. زیرا فرد ایدئولوژیک خود را با میله اعتقاداتاش محصور می کند، که تشابه رفتاری آنها همانند عملکرد رباطهایی هست که توسط ساز نده یک برنامه خاص به او داده باشند. آن فرد گمان می کند همان اندیشه و عقیده ای که در گذشته داشته، برای همیشه او را کفایت می کند و پاسخگوی تمامی مشکلات فکری او خوهد بود.در حال حاضر از سکوت و یکسانی انسان در قبرستانها بگذریم، تفکر و اندیشه خلاف اندیشه رسمی در کشور فقیر کره شمالی و جمعیتهای محصور فرقه ای همچون، القاعده، طالبان و ساکنین اشرف در عراق و ... جرم نابخشودنی می باشد. و همه آن جماعات؛ دارای آگاهی، تفکر و رفتاری مشابه هم می باشند.
منتشره در هفته نامه ستاره صبح 22 مرداد 1390
