رفتار و کارکرد جزم اندیشی از منظر مولوی
هنگامی که انسان از علم و اندیشه در تعیین سرنوشت و جایگاه خویش استفاده نکند و براین باور باشد که اگر وارث تفکرات پدران و گذشتگان خود باشد، برای سعادت او کافی است و با این بهانه درب هر گونه اندیشه و تفکر را تخته نماید و اعتقادی به افزایش علم نداشته باشد، در جهل به سر می برد. به عبارتی، چنین انسانی در زندان جزم اندیشی ذهن خویش گرفتار است .جاهل به انجام هر عملی، منجر به جزمیت (دگم) در آن عمل می شود. خودبینی، خودنمایی، حماقت، مقدس نمایی و دیگر محصولات نفسانی ستون های بنای جزم اندیشی می باشد.
جزم اندیشی یعنی پافشاری بر باور و عقیده های از پیش پذیرفته شده، ولی ثابت نشده. این بیماری آفتی است که می تواند استیلای خود را بر اندیشه ی افراد و جوامع برقرار ساخته و استدلال و منطق را به سخره بگیرد. امانوئل کانت، فیلسوف آلمانی جزم اندیشی را بزرگترین محدود کننده ی خیر بشری، و جزم اندیشان را دشمن قطعی اندیشه می داند.جزم اندیش، همیشه در حسرت گذشته ای طلایی است، چنان غرق در گذشته می شود که نمی تواند آینده را تصور کند. تصور آنها از آینده در بهترین حالت، ماکتی از گذشته است.
انسان جزم اندیش، نگرش اسطوره ای (ایدئولوژی) خویش را، حقیقت مطلق می پندارد. جزم اندیش، سخنان و نظرات عالمان صنف خویش را، به عنوان حقایقی قطعی و جاودانی می پذیرد. لذا گفتمان جزم اندیش، گفتمان قدرت است. چنین گفتمانی بر مبنای منطق ارسطویی استوار است که هر ادعایی را یا صواب میداند و یا خطا، و منزلی بینالمنزلتین قائل نیست. در نتیجه نگاه او به جهان، طبیعت و موضع انسان، در آن زاویه ی اسطوره پرستی، تعصب و جهل می باشد. انسان جزم اندیش، خود را توسط باور منفی و محدود کننده ای که درباره ی خود و زندگی اش دارد، زندانی می کند. در حقیقت آنها خود را با میله اعتقاداتشان محصور می کنند. باورها نه فقط نقش های حوادث گذشته، بلکه پیش طرحی برای رفتار های بعدی آنها به شمار می رود. اجتماع حاصل از چنین اندیشه ای، جامعه ای راکد است؛ و بر خلاف جامعه ی پویا، بر اثر عوامل گوناگون از تحولی اساسی باز می ماند و به نو آوری نمی پردازد و از اندیشه های نو و فرهنگ های دیگر پرهیز می جوید.
وقتی که انسان نمی خواهد از آنچه که هست و می اندیشد، فکر خود را فراتر ببرد، یا اندیشه ی خود را در برابر تحولات فکری رایج در جامعه، مسئول نداند، و یا گمان کند همان اندیشه و عقیده ای که در گذشته داشته، برای همیشه او را کفایت می کند و پاسخگوی تمامی مشکلات فکری او خوهد بود، به حقیقت آزاد اندیشی و حتی اندیشه را محکوم کرده و در نتیجه به مقابله ی با هر نوع تحول فکری خواهد پرداخت. مسلما این عناصر به هر گروه یا طبقه یا طیفی در جامعه تعلق داشته باشند، عامل عقب ماندگی محیط اطراف خود خواهند شد.
مولانا با توجه به ادبیات زمانه ی خویش، در سراسر کتاب عظیم مثنوی، بیماری جهل و جزم اندیشی را با هنرمندی خاص و روان شناسانه در داستان ها و تمثیلاتش بیان داشته و عارضه ی جامعه شناختی آن کج اندیشان را به نمایش گذاشته است. قصهها و حکایات فراوان در مثنوی وجود دارند که به نوعی با جزم اندیشی در ارتباط است. مولانا آنان را با اوصافی همچون: خودخواه، خودبین، متکبر، مقام طلب، ابله، دروغگو، مقدس نما، عوام فریب، خرافاتی، خام، گمراه، نااهل، ظاهربین، چرب زبان، جزم اندیش، ظاهربین، ریاکار و ... یاد می کند. می توان از آموزه هایی که در شش دفتر مثنوی آمده است،به طور شاخص سی و سه (33) خصوصیت و کارکرد فردی و یا اجتماعی جزم اندیش ، را برشمرد:
1 - خودبینی یکی از علامت های مهم انسان جزم اندیش است. (دفتر اول بیت 32و 34 و دفتر سوم بیت 2693 و 2694 )
2- جزم اندیش، بی هیچ پژوهشی فقط اعمال انسان های موفق را تقلید می کند. (دفتر اول بیت 282 و 283)
3- جزم اندیش ، همیشه برخلاف مصالحش عمل می کند. (دفتر اول بیت:1709)
4 - متعصب جزم اندیش، هرگز ضمیرش روشن نخواهد شد. (دفتر اول بیت 1911 و 1912)
5- گذشته گرایی انسان جزم اندیش، سبب خیال بافی و منفی بافی در او می شود. (دفتر اول 2762)
6-جزم اندیش، تکبر خویش را غیرت و همیت دینی معرفی می کند (دفتر اول بیت:3347 الی 3349)
7- عبادت جزم اندیش ، سبب خودبینی او می شود.(دفتر اول بیت:3416)
8- جزم اندیش به واسطه ی تقلید، نکته های دقیق فراوان را بیان می کند، اما از قلب و روح آن جملات بی خبر است.( دفتر دوم بیت 286 الی 288 و بیت 491 و 492)
9- دوستی جزم اندیش عین دشمنی است. (دفتر دوم بیت:1734)
10- هر نوع گفت و گو با جزم اندیش ، بی نتیجه و بی فایده است. (دفتر دوم بیت:2715 الی 2717)
11- جزم اندیش عهد شکن است. (دفتر دوم بیت:2875)
12- جزم اندیش در همه امور مطلق نگر است. (دفتر دوم بیت:2942)
13- تکریم ظاهر و هویت موضوع، برای جزم اندیش مهمتر از تکریم محتوای آن است. (دفتر دوم بیت:3109 الی 3111)
14- جزم اندیش نسبت به منتقدین خشمگین می شود. (دفتر دوم بیت: 3458 و 3459 )
15- زبان جزم اندیش ، مملو از حرص، آز و کبر است. (دفتر سوم بیت:166)
16- مقدس نمای جزم اندیش ، که بویی از تحقیق نبرده، سبب حماقت اطرافیان خود نیز می شود. (دفتر سوم بیت 2566 الی 2569)
17- انسان جزم اندیش ، آرام آرام عقل و دینش را از دست می دهد. (دفتر سوم بیت:2596 و 2597)
18- جزم اندیش با خودبینی خویش، نعمت های مادی و معنوی اش را، از دست می دهد. (دفتر سوم بیت:3827 الی 3829 )
19- از نشان های جزم اندیش ، گشتن به دنبال امور نادر است. (دفتر سوم ابیات:4787 و 4795 و دفتر پنجم بیت:2394)
20- علم و آگاهی جزم اندیش ، همیشه در سایه ی گذشته است. (دفتر چهارم بیت های:542 و 543)
21- علاقه کورکورانه ی جزم اندیش به کاری خاص، سبب غفلت از عیوب و نقص های آن می شود. (دفتر چهارم بیت:1332 و 1334)
22- جزم اندیش همیشه به دنبال علت است نه دلیل.( دفتر چهارم بیت 2167)
23- چشم و گوش جزم اندیش ، پوشیده است. (دفتر چهارم بیت:3613 و 3614)
24- جزم اندیش به علت ندیدن دام ها، هنرش سبب تباهی او می شود. (دفتر پنجم بیت:648 )
25- جزم اندیش از یادگیری فاصله می گیرد. (دفتر پنجم بیت:1061)
26- اگر عاقل از نعمات دنیا بهره می برد، غم و پشیمانی آن نصیب جزم اندیش می شود. (دفتر پنجم بیت:1409)
27- جزم اندیش ، حیله گری بدون هنر است. (دفتر پنجم بیت: 1422 الی 1424)
28- ظواهر و هویت ها، معیار جزم اندیش در تصمیم گیری هاست. (دفتر پنجم بیت:1940)
29- جزم اندیش از فهم معنای امور عاجز است. (دفتر پنجم بیت:1944)
30- جزم اندیش ، مورد سرزنش نخبگان و فرزانگان جامعه ی خویش است. (دفتر پنجم بیت:2061)
31- اعتماد به جزم اندیش چرب زبان، کشنده است. (دفتر ششم بیت:1432)
32- معیار اساسی برای انسان جزم اندیش ، ظواهر و هویت امور است. (دفتر ششم بیت های 1899 و 1900و بیت 2971)
33- صبر بر اعمال جزم اندیش سبب درخشش و صفای روح می شود. (دفتر ششم بیت:2040 و 2041)
منابع:
1- کریم زمانی، شرح جامع مثنوی معنوی (هفت جلدی)، انتشارات اطلاعات، 7- 1372
2- روانشناسی جامعه، امان الله خلجی، نشر دات،1384
3- امین رضوی مهدی، مولوی و اندیشه تسامح و تساهل، ایران نامه،شماره ١ و ٢، بهار، تابستان ۱۳۸۸
4- آزادی اندیشه و بیان از دیدگاه قرآن، آبتین امیری، تهران-آبتین، 1383
منتشره در هفته نامه ستاره صبح 21 خرداد 1390