وبلاگ شخصی محمدرضا ملکیان

قدرت و سروری در کلام مولوی

شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۲، ۰۵:۵۲ ب.ظ


اهل لغت «جاه طلبی» را «مقام خواهی، منصب طلبی و منزلت جویی» معنا کرده اند. آز آنجاییکه "قدرت" ذاتا زیاده طلب، تمامیت خواه، متجاوز، فساد آور و سرکوب گراست،مصلحان هر جامعه ای برای مهار قدرت تئوری های مختلفی ارائه دادند. از عهد باستان تا سیصد سال قبل تئوری هایی  تحت عنوان " حاکم حکیم"، حاکم عادل" و " اجتناب از قدرت" بر ادبیات نخبگان جامعه  قدیم (عصر کشاورزی) جاری بود. ولی تئوری های " تفکیک قوا"، "مهار قدرت توسط نهادهای مدنی"، "دوره ای بودن قدرت"، و ... جایگزین ادبیات سیاسی قدیم گردید و بعبارتی امروزه "مهار قدرت توسط نهاد مدنی" جزء سنت های بشری در آمده است. لذا خواننده باید توجه داشته باشد ادبیات سیاسی عصر مولوی با مفاهیم اخلاقی ارائه می گردید زیرا تا قرن 16 میلادی "دانش سیاسی" از "دانش اخلاق" قابل تفکیک  نبوده  است. امروزه دانش علوم انسانی ( اجتماعی و سیاسی )، بسیار متمایز و تخصصی و گسترده شده است و ثمره آن شناخت هرچه بیشتر روابط اجتماعی و روابط بین قدرت و ملت  در جوامع بشری امروز گردید. در عصر کشاورزی ادبیات سیاسی تنها در محدوده اخلاقی جاری می شد زیرا جهانی شدن بعضی از کلمات و تنوع آن در عرصه جامعه از عصر صنعتی رو به تزاید رفت، در قدیم همانند ادبیات ذیل از  امام محمد غزالی که در درمان یک بیماری فراگیر جامعه می گوید.:"فساد رعیت از فساد پادشاه است و فساد او ناشی از فساد علماء است و فساد آنان به سبب استیلای دوستی مال و جاه است و هر که مال  و جاه بر او غالب شود بر اوباش و اراذل نتواند جست و نخواهد توانست امر به معروف و نهی از منکر کند."  درصورتی که امروزه می دانیم بهسازی ناهنجاری اجتماعی و بهداشت اخلاقی جامعه، زمان بر و پیچیده و وابسته به معرفت و اذهان انسانها است؛ بطوری که کلی گویی و آرمانی سخن گفتن غیر طبیعی بنظر می رسد. امروزه سونامی عصر اطلاعات و ارتباطات، دگرگونی معرفتی جامعه را حتی از دست حکومتها خارج نموده است و این دگرگونی معرفتی به نوبه خود، موجب دگرگونی در ناحیه ی اراده تک تک انسانها و سپس در ناحیه ی عمل افراد خواهد شد. حال این سوال مطرح می شود امروزه که تأثیرگزاران معرفت جامعه همانند هندسه چند وجهی همیشه در حال تغییر اند، چرا توجه ابنای بشر- فارغ از دین و جغرافیا- رو بروز به مولوی بیشتر می شود؟ این اقبال عمومی جهان به مولوی از آن روست که روی سخن او با «انسان» است یا بهتر بگویم با معرفت فلسفی، جامعه شناسی، انسان شناسی، روان شناسی و خودشناسیبا ظرافت هایی شگفت؛ روی سخن آن با «فردِ انسانی» است. از این رو هر انسانی با خواندن مثنوی به سبب آخرت اندیشی، همواره با انتقاد از خویش، به اصلاح دائمی خود، مشغول می باشد و اجتماع این گونه افراد هرگز خودکامه پرور نبوده و نیز آن را تحمل نخواهد کرد. افراد این جامعه همواره با بزرگترین دیکتاتور درونی خود (نفس) در حال مبارزه اند و جامعه ای آزاد پدید می آورند که اعضای  چنین جامعه ای، انتقاد اجتماعی را صرفا عاملی برای بازسازی خویش می انگارند، نه حذف «دیگری». بعبارتی تولید انسانهای باب طبع  فرهنگ جاری و غالب جهان.

تا تـوانی بــنده شو، سـلطان مباش/// زَخمْ کَش چون گوی شو، چوگان مباش

ورنـه چـون لطف نماند و این جمال/// از تـو  آیـد  آن حـریـفـان را مـلال

آن جماعت کِـت هـمی دادند ریو /// چـون ببیننـدَت بگـویندت کـه دیـو

                                    «دفتر اول  بیت.1868 الی 1870»

سَـروری، زهرست جز آن روح را /// کــو بُــوَد تِـریـاقْ لانـیزِ ابـتـدا

کوه اگر پُرْ مـار شد، باکی مَـدار /// کو بُـوَد در انـدرون، تـریـاقْ زار

                                     «دفتر دوم  بیت.3464 و 3465»

سَروری چون شد دِماغت را نَـدیم        هر که بشْکستت، شود خصمِ قدیم

چون خِلاف خویِ توگـوید کـسی        کـینه هـا خـیزد تـو را بـا اوبسـی

                              «دفتر دوم  بیت.3466 و 3467»

گــر بـیـابـد آلـتِ فــرعــون، اود، کسی        کو بود سُخرة هوا همچون خـسی        

                     ظالـم از مظلـوم، آن کس پی بَرَد        کـو سرِ نفسِ ظَـلومِ خـودبـُـرَد

ورنهآن ظالمکه نفساست، از درون        خصمِ مـظلومـان بُـوَد او ازجنون

                                            «دفتر سوم  بیت.2434 الی 2436»

مِهتری نفت است و، آتش ای غَوی        ای بـرادر چـون بـر آذر مـی  روی؟

هـرچـه او همـوار باشد با زمیـن        تیـرها را کَـی هدف گردد؟ ببین

سَـر بـرآرَد از زمیـن، آنـگـاه او        چـون هـدف ها زخم یابد بی رَفُو

                                                  «دفتر چهارم بیت.2760 الی 2762»

از حـریصـی، وز هـوای سَـروری        در نظر کُنْد و بـه لافیـدن جَـری

                                   «دفتر پنجم  بیت. 1457»

هـرکـه جویـای امیـری شد یقین        پیش از آن در اسیـری شـد رهین

                                 «دفتر ششم  بیت4441»

مر بشـر را پَنْجَـه و ناخُـن مَبـاد        که نه دین اندیشد آنگَه نه سَداد

                                  «دفتر ششم  بیت. 4795»

منابع:

1-      دهخدا علی اکبر، "لغت نامه دهخدا"، انتشارات دانشگاه تهران، سال 1345 ج 16ص 154

2-      سروش عبدالکریم،  "ادب قدرت ، ادب عدالت"، نشرصراط ، 1388

3-      آریس مرداک، "سیطره خیر"، ترجمه شیرین طالقانی ، نشر شور، 7 138

4-      جوزف نای، " قدرت نرم"،مترجمان روحانی و ذوالفقاری، بسیج دانشجوی دانشگاه امام صادق (ع) 1387

 

منتشره در هفته نامه ستاره صبح 4 تیر 1390 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۱/۱۷
محمد رضا ملکیان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی