خود شیفتگی
فرد خودشیفته دچار نوعی بیمار روانی است که اعمال اش تنها براساس ارضای خویش و بدست آوردن لذت درونی صورت می گیرد. شاید در برهه هایی از زمان، رفتار خودمان چنین باشد و یا در زمان هایی استیلای چنین فردی را در طول زندگی احساس نمودیم. از منظر تاریخی، وجود انسانهای خودشیفته را باید یکی از ستونهای جوامع بشری دانست. هر انسانی در هر لحظه از عمر توانایی خودشیفتگی دارد. به همین علت معصومین از خدا می خواستند یک لحظه آنها را به خودشان نسپارد. در نتیجه، بروز و ظهور خودمداری و لجاجت در انسان ها، ربطی به هویت دینی و جایگاه اجتماعی فرد ندارد. شاید فرد خودشیفته، یک استاد دانشگاه، یا یک بی سواد، یا یک مدیر و یا .... باشد. فصل مشترک تمامی انسان های که تکبر و خودشیفتگی در آنها تبدیل به یک عادت شده باشد: "پرورش دوران کودکی شان در محیطی با عصبیت، استبداد و یا هویت پرستی همراه بود". به عبارتی دوران کودکی مطلوبی نداشته اند. و مهمتر از همه بعد از بلوغ تا سن چهل سالگی قدمی برای پالایش درون خویش و رهایی از زندان ظاهربینی و خودمداری، برنداشته اند. حتی اگر او مجهز به علم و دین هم بشود، از فهم حقیقت و شکوه معنوی محروم خواهد ماند
چون نبیند مغز، قانع شد به پوست بنـدِ عَـزَّ مَـنْ قَنَـع زنـدانِ اوست
«دفتر پنجم بیت: 1944»
معمولا افکار خودشیفته تنها در گذشته غوطه ور است و تنها به امور روزینه ای مشغول می شود که سبب برانگیختن مدح و ثنای دیگران به او گردد. چون نیازی بهشناخت آینده ندارد، با برنامه ریزی ناسازگار است.
نابهنجاری اخلاقیخودشیفتگی به دو شکل فردی و اجتماعی بروز و ظهور می یابد. در هر صورت، اینخودخواهی و محبت مفرط به نفس، سبب می شود که از نقایص و عیوب خود محجوب شود، و بدیهای خود را نبیند؛ بلکه گاهی بدی هایش درنظرش خوبی جلوه کند، وفضایل و خوبی هایی که دارد در نظرش مضاعف گردد و به همین نسبت، دیگران در نظرش کوچک و بدی های آنان دوچندان نماید. چون فرد خودشیفته در توهم کمالبسر می برد، در باطن، خو یش را بر دیگران ترفیع می داند. حال اگر فرد خودشیفته آراسته به هویت علمی و دینی باشد، شیطان با همین زینت هویت نمی گذارد از توهم کمال خارج شود «زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ »1. اگر تکبر فرد خودشیفته به سبب پاسداشت فقاهت باشد، دفاع از نظرگاه نفسانی خویش را غیرت و حمیّت دین فرض داشته و آنگاه است که با هزاران تزویر گوهر حقیقت دین را خرج پوسته بی ارزش آن خواهد نمود.
خویشْ بین، چون از کسی جُرمـی بدید آتشی در وَی، ز دوزخ شـد پـدید
حَـمْیـتِ دیـن خـوانـد او آن کِبـر را ننـگرد در خـویـش نـفسِ کِبـْریا
حَمْیتِ دیـن را نـشـانی دیـگـرسـت که از آن آتش، جهانی اَخْضَر2 ست
«دفتر اول بیت:3347 الی 3349»
معمولا خود شیفتگی همراه با ظهور چاپلوسی است. وجود انسانهای چاپلوس همانند افراد خودشیفته در همه جوامع بشری امری است طبیعی. مداحی چاپلوسان تنها بر انسانهایی که روانی بیمار و دل های مریض دارند، موثر خواهد بود. این مداحان و ثنا گویان از ابزار های اصلی شیطان در القای توهم کمال در فرد خودشیفته می باشند.نخوت و غرور حاصل از مداحی سبب می شود فرد خودشیفته در مقابل در هر قضا و قدر نا موافق، با بی تدبیری تمام، به داد و فریاد و واکنش غیر معقول نسبت به وابستگان متوسل گشته در نتیجه انسانهای مرتبط با او در ترس و سکون خواهند بود.
از وفـور مـدح هـا، فـرعـون شـد کُـنْ ذَلیـلَ النَّـفْشِ هَـوْنـاً لا تَسُد
«دفتر اول بیت: 1867»
1- سورهانفال، آیه48
2- اَخْضَر: سبز
منتشره در هفته نامه ستاره صبح 2 اوردیبهشت 1391