ارائه شده در ششمین همایش سالانه انجمن علوم سیاسی ایران - 20 مهر 1391
یکی از علل مهمی که سبب تغییرات در نظامهای فکری و در حقیقت به تغییر
در مطالبات و خواستههای اجتماعی میشوند؛ افزایش آگاهیهای اجتماعی است. تغییرات
اجتماعی بر خلاف تحولات اجتماعی زمانبر نبوده و قابل لمس و مشهود است. به صورتی
که هر شخص معمولی در طول زندگی خود و یا دورهی کوتاهی از زندگیاش میتواند تغییر
را شخصاً تعقیب نموده و نتیجهاش را ببیند. همانطوری که همهی ما تأثیرات اینترنت
را در دگرگونی ارتباطی و سهولت در دسترسی به آن را در اطرافمان احساس میکنیم و به
تبع آن، سهولت ارتباطات در بین یک جامعه، سبب بروز هویت های جدیدی مبتنی بر ارزش
های آن جامعه می گردد که نهایتا با جابهجایی مشروعیت، تغییرات قدرت سیاسی را درپی
خواهد داشت. نخستین و مقبولترین فرضیه در مورد تغییر اجتماعی در جامعهی اطلاعاتی
تکیه بر نظریهی جامعهی شبکهای پرفسور مانوئل کاستلز ( سه جلدی عصر اطلاعات- 1998) است که در مورد
نقش محوری تغییر ساختار قدرت در جامعهی اطلاعاتی و در نتیجه، تغییر اجتماعی می
باشد. در این فرضیه، میتوان ادعا کرد در
نتیجه فناوری اطلاعات و ارتباطات، بنیانهای ارتباطی تغییر کرده است و این تغییر
منجر به تغییر پروسهی شکلگیری روابط قدرت در جامعه میشود. به عبارتی جامعهی
اطلاعاتی منجر به تغییر تعریف قدرت و روابط قدرت شده است و هر گاه روابط اجتماعی
تغییر کند، تغییرات روابط قدرت گریزناپذیر خواهد بود.