موانع شناخت
در حوزه سیاست و فرهنگ بصیرت هر فردی، وابسته به ارزشهای حاکم بر تفکر اوست. و بنا به تأکید قرآن کریم درآیات 13 حجرات و22 روم در"گوناگونی خلق ها"؛ همسان سازی رفتار ها در حوزه سیاسی و فرهنگی خلاف سنن الهی است.
در حوزه سیاست و فرهنگ بصیرت هر فردی، وابسته به ارزشهای حاکم بر تفکر اوست. و بنا به تأکید قرآن کریم درآیات 13 حجرات و22 روم در"گوناگونی خلق ها"؛ همسان سازی رفتار ها در حوزه سیاسی و فرهنگی خلاف سنن الهی است.
کتاب "بصیرت و عصر جنگ نرم" با موضوع بندی های تفصیلی و تقسیم بندیهای مختلف و با رجوع مدام به آیات و احادیث و سخنان آیت الله خامنه ای، در سال 1389 از سوی مرکز نشر زرینه، منتشر گردید. در این کتاب انواع گوناگون بصیرت از منظر فلسفی، روانشناختی و ... ارائه گردید.
صبر، فرزند دانش و تجربه، و ثمره آن رفاه بشری در دنیا و عاقبت بخیری در سرای باقی است. و به عکس آن؛ بی برنامگی، عجله و بی تدبیری، فرزند جهل و خودکامگی است.
در تاریخ معاصر، جدا از دوران حکومت استالین بر شوروی، طالبان بر افغانستان و کیم ایل سون بر کره شمالی، بشریت نتوانست از منظر مادی و قوانین ریاضی، ماهیت مشخصی را برای اخلاقی بودن، توصیف نماید.
به گواه تاریخ، مولانا در یک خانواده حنفی مذهب زاده شد. و اصولا همه اجداد و نیاکانش بر مذهب اهل سنت بوده اند. و خود او نیز فقیه و مفتی حنفیان بود. ولی بر اساس کتاب مثنوی معنوی نمی توان نام خاصی بر مذهب مولوی نهاد.
تاریخ ثابت نمود صاحبان قدرتی که با رفتاری خدای گونه قصد یکسان سازی فکر و اعمال مردم تحت حکومت خویش قدم برداشتند، جز جهنمی برای فرقه و ملتشان به ارث نگذاشتند. خوشبختانه حقیقت آموزه های دینی مانع از ظهور خدایگان زمینی اند.
جهل، جادویی است که گاه آدمیان در پناه آن میزیند و میآرامند وگاه در پیامد آن میسوزند و میمانند. مومنان اگر عاقل باشند به نهایت هستی میرسند و اگر جاهل بمانند کار ایشان بدانجا میکشد که روی هستی و تمدن را نبیند.
هر انسانی ذاتا دوست دارد مورد توجه دیگران قرارگیرد. و این انگیزه مطرح شدن در جمع، سبب ظهور خلاقیت در بشریت شده و با مطرح شدن نام خود، به پیشرفت علم و تکنولوژی, هنر و فرهنگ و دیگر عرصه های اجتماعی کمک می کند.
اهل لغت «جاه طلبی» را «مقام خواهی، منصب طلبی و منزلت جویی» معنا کرده اند. آز آنجاییکه "قدرت" ذاتا زیاده طلب، تمامیت خواه، متجاوز، فساد آور و سرکوب گراست،مصلحان هر جامعه ای برای مهار قدرت تئوری های مختلفی ارائه دادند.
عصر مولوی، عصر کشاورزی بود؛ که در عرصه عمومی آن انسان حق هیچ گونه انتخابی نداشت. و هزاران سال قبل از مولوی تا یک قرن پیش، معنی حکومت قرین بود با پادشاهی و سلطنت. در آن عصر بدون خونریزی حاکمی عزل نمی شد